۱- غلط های املایی را در متن زير پیدا کنید و درست آن را بنویسید.
محمد بن زکریای راضی ، پزشک و دانشمند بلند آوازه ی ایرانی بود که در کنار کار در کارگاه ، در کلاس درس استادان هم حاظر می شد و با دقت به هرف های آنان گوش می داد و تا چیزی نمی فهمید به سادگی از آن نمی گزشت.
ما برخی از رفتار ها ، کردار ها و کارهای خودمان را از روی آدت انجام می دهیم ؛ به همین دلیل هم از خود نمی پرسیم که چرا این گونه است ، چرا باید این کار ها را بکنیم ؟ و بسیار پرسش های دیگر.
هر روز صبح که خورشید زیبا از پشت کوه بیرون می آمد ، پروانه از خواب بیدار می شد ؛ سورتش را با شبنم گل ها می شست.
چند نفر رفتند و گوشت ها را آوردند . بعظی از گوشت ها خشکیده و بعضی فاصد و بد بو شده بودند . تبیب با خون سردی به تکّّه های گوشت نگاهی کرد و آن ها را یکی یکی بویید.
پس اگر بی هنر و فزیلت باشید ، از شما دوری جویند ؛ چنان که موش ، اگر چه با مردم هم خانه است ، چون موظی است ، او را از خانه بیرون اندازند و در حلاک آن کوشند.
شاید دیده باشید که در مراسم بزرگ و هنگام ائلام پیروزی غ
هرمانان در مسابقات ورزشی ، سرود ملّّی کشور ها نواخته می شود . همه ی مردم کشور ، این سرود کوتاه و شور انگیز را می شناسند ، به آن اهترام می گذارند و با قرور افتخار آن را می خوانند.
آفتاب ، تازه تاریکی شب را کنار زده بود که آریوبرزن ، سوار بر اسبی چابک و نیرومند ، سپاه خود را از پشت کوه به سوی بلندترین نقته ی آن به پیش راند.
به نام کوچه ها و خیابان های مهلّ زندگی خود ، نگاه کنید ! نام این دلاوران و شهیدانِ وطن را در آنجا می توانید ببینید .
هریک از این نام ها بیانگر پایداری ، شجاعت و فداکاری فرزندان این مرظ و بوم هستند.