ابیات و متن زیر معنی کنید.
_ مپندار این شعله، افسرده گردد
که بعد از من افروزد از مدفن من
_ به گرز گران، دست برد اشکبوس
زین آهنین شد، سپهر آبنوس
_ کشانی هم اندر زمان، جان بداد
چنان شد که گفتی زمادر نزاد
_ چو سهراب شیر اوژن، او را بدید
بجنبید و لب را به دندان گزید
_ در بارگاه بگشاد گردآفرید
تن خسته و بسته، بر دژ کشید
_ روزکی چندی سخن کوتاه کرد
مرد بقال از ندامت آه کرد
_ ای سرو باران ها و فصل ها
تو را عطری نامیدم که در غنچه ها خانه دارد
تو را پرستو نامیدم
ای سرو سروران
ای برترین حماسه!
_ نعره برآورده، فلک کرده کر
دیده سیه کرده، شده زهر در
_ رنج هیچ کس ضایع مکن و همه کس را به سزا، حق شناس باش، خاصه قرابت خویش را.
_ بر تیر جورتان زتحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
(5 نمره)