زیرساخت پایدار برگزاری آزمون آنلاین
www.digiform.ir

آزمون پژوهش علمی _انفرادی :پرسشنامه ی بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه با نگرانی از تصویر بدنی درنوجوانان به صورت دیجی فرم

با عرض سلام 

پرسشنامه پیش رو پژوهشی در مورد بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه بانگرانی ازتصویربدنی درنوجوانان میباشد.
نیازی به نوشتن نام و نام خانوادگی نمیباشد واطلاعات شماعزیزان کاملا محرمانه خواهد ماند.

پیشاپیش از صداقت و وقتی که میگذارید کمال تشکر را داریم.

از شما خواهشمندیم که با آرامش کامل هریک از جملات را به دقت بخوانید وپاسخی که بیشترین تطبیق رابا فکرواحساس شما دارد انتخاب کنید .

موفق و پیروزباشید.

digiform

استفاده از اپلیکیشن ها و پیامرسان ها، پاسخ به تماس ها و استفاده از کلید های پایین موبایل مجاز نیست



تایید و ادامه
اغلب کسی را نداشته ام که ازمن حمایت کند حرف هایش رابامن بزند عمیقا نگران اتفاقاتی باشد که برایم می افتد.



تایید

به طورکلی، کسی نبوده که به من عاطفه، محبت و صداقت نشان دهد.



تایید

دربیشتر اوقات زندگی، این احساس به من دست نداد که برای فرد دیگری ، شخص ویژه وممتازی به شمار روم.



تایید

دراغلب اوقات کسی را نداشته ام که واقعا به دردودل من گوش دهد مرابفهمد یا این که احساس ها ونیازهای واقعی مرا درک کند.



تایید

وقتي كه نمي دانستم كاري را چگونه انجام دهم، به ندرت شخصي پيدا مي شد كـه مـرا نصيحت و راهنمايي كند.



تایید

من به افراد نزديك خودم خيلي وابسته ام چون مي ترسم مرا ترك كنند.



تایید

آن قدر به ديگران نيازمندم كه نگران از دست دادن آنها هستم.



تایید

نگرانم از اينكه افرادي كه به من نزديكند مرا ترك و رها كنند.



تایید

وقتي احساس مي كنم كسي كه برايم مهم است از من دوري مي كند، مايوس مي شوم.



تایید

برخي اوقات آن قدر نگران آن هستم كه مردم مرا ترك كننـد كـه آنهـا را از خـودم مـي رانم.



تایید

احساس مي كنم مردم از من سودجويي مي كنند.



تایید

احساس مي كنم بايد در حضور ديگران از خودم محافظت كنم، چون فكـر مـي كـنم درغیر این صورت به من آسیب میزنند.



تایید

ديگران دير يا زود به من خيانت مي كنند.



تایید

نسبت به انگيزه هاي ديگران سوء ظن شديد دارم.



تایید

معمولاً به طور جدي به انگيزه هاي نهاني مردم فكر مي كنم.



تایید

فكر مي كنم وصله ناجور اجتماع هستم.



تایید

اساساً با بقيه خيلي فرق دارم.



تایید

نمي توانم به كسي تعلق خاطر داشته باشم، انسان گوشه گيري هستم.



تایید

احساس مي كنم از مردم بيگانه شده ام.



تایید

هميشه احساس مي كنم بين افراد گروه جايي ندارم.



تایید

مردان يا زناني كه دوسشان دارم، وقتي نقاط ضعف مرا ببينند ديگر دوستم ندارند.



تایید

اگر كسي واقعاً مرا بشناسند دوست ندارد با من رابطه اي نزديك برقرار كند.



تایید

لياقت عشق، توجه و احترام ديگران را ندارم.



تایید

احساس مي كنم هيچ كس مرا دوست ندارد.



تایید

در بسياري از جنبه ها، بيش از آن ناپذيرفتني هستم كه بتوانم خودم را به ديگـران نشـان دهم.



تایید

تقريباً هيچ كاري را به خوبي ديگران نمي توانم انجام دهم.



تایید

وقتي به موفقيت نزديك مي شوم از درون احساس بي كفايتي مي كنم.



تایید

بيشتر مردم در حوزه هاي شغلي و كاري از من تواناترند.



تایید

نمي توانم مانند اغلب مردم در كارهايم با استعداد باشم.



تایید

در كار يا تحصيل، مثل بقيه باهوش نيستم.



تایید

احساس مي كنم نمي توانم به تنهايي از پس كارهاي زندگي روزمره ام بر بيايم.



تایید

فكر مي كنم در انجام كارهاي روزمره، آدم وابسته اي هستم.



تایید

فاقد عقل سليم هستم.



تایید

اصلاً به قضاوت هاي خودم در موقعيت هاي روزمره، اعتماد ندارم.



تایید

احساس مي كنم نمي توانم به تنهايي گليم خودم را از آب بيرون بكشم.



تایید

نمي توانم از شر اين احساس رها شوم كه اتفاق بدي مي خواهد بيفتد.



تایید

احساس مي كنم هر لحظه ممكن است يك فاجعه طبيعي، جنـايي، حقـوقي يـا پزشـكی برایم اتفاق بیفتد.



تایید

مي ترسم مورد جمله قرار بگيرم.



تایید

مي ترسم تمام سرمايه خود را از دست بدهم و بيچاره شوم



تایید

اغلب نگرانم دچار سكته قلبي بشوم، حتي وقتي دلايل پزشكي كمي بـراي ايـن احتمـال وجود دارد



تایید

قادر نيستم از والدينم جدا شوم، كاري كه هم سن و سالهايم انجام مي دهند.



تایید

من و والدينم تمايل داريم خود را بيش از حد در مشكلات زندگي يكديگر درگير كنيم



تایید

براي من و الدينم بسيار سخت است كه بدون داشتن احساس گنـاه يـا خيانـت، مسـائل جزئي خصوصي خود را از يكديگر پنهان داريم.



تایید

اغلب احساس مي كنم كه انگار والدينم در من زندگي مي كنند ... من نمـي تـوانم يـك زندگي جداگانه براي خودم داشته باشم.



تایید

اغلب احساس مي كنم كه هويت جداگانه اي از والدين و همسرم ندارم.



تایید

فكر مي كنم اگر كاري را بكنم كه دلم مي خواهد، براي خودم دردسر درست مي كنم



تایید

احساس مي كنم چاره اي ندارم جز اينكه به خواسته هاي ديگران تـن بـدهم، چـون در غير اين صورت مرا ترك مي كنند يا در صدد تلافي بر مي آيند.



تایید

در روابطم، به ديگران اجازه مي دهم كه بر من مسلط شوند.



تایید

هميشه به ديگران اجازه داده ام به جاي من تصميم بگيرند، در نتيجه من واقعاً نمي دانـم چی میخواهم.



تایید

خيلي برايم مشكل است از ديگران تقاضا كنم حقـوقم را رعايـت كننـد و احساسـاتم را درک کنند.



تایید

كار مراقبت از نزديكانم بر روي دوش من است



تایید

آدم خوبي هستم، چون بيش از آنكه به فكر خودم باشم، به فكر ديگرانم.



تایید

مهم نيست كه چقدر سرم شلوغ است، من هميشه مي توانم وقتي را براي ديگـران كنـار بگذارم



تایید

هميشه سنگ صبور مشكلات ديگران بوده ام.



تایید

ديگران نظرشان اين است كه من براي ديگران خيلي كار مي كنم، ولي براي خودم كاري انجام نمیدهم



تایید

از اينكه احساسات مثبتم (مثل محبت و توجه) را به ديگران نشان بدهم، خيلي خجالـت می کشم



تایید

براي من خيلي سخت است كه احساساتم را نزد ديگران بروز بدهم.



تایید

براي من خيلي سخت است كه راحت و خودانگيخته رفتار كنم.



تایید

آنقدر خودم را كنترل مي كنم كه مردم فكر میكنند آدمي بي احساس هستم.



تایید

مردم نظرشان اين است كه من عصبي و ناراحتم



تایید

بايد در هر كاري كه انجام مي دهم بهترين باشم، نمي توانم توقعم را كم كنم.



تایید

سعي مي نم نهايت تلاش خود را بكنم، اين كه كار «تا حدودي خوب باشـد» هـيچ گـاه راضی ام‌نمی کند.



تایید

بايد به تمام مسئوليت هايم عمل كنم.



تایید

احساس مي كنم براي پيشرفت و دستيابي به خواسته هـاي خـود همـواره تحـت فشـار هستم.



تایید

وقتي كه كاري را اشتباه انجام مي دهم، نمي توانم خودم را ببخشـم يـا بـراي اشـتباهاتم بهانه تراشی کنم.



تایید

وقتي كه از كسي چيزي مي خواهم برايم سخت است «نه» بشنوم



تایید

آدم خاصي هستم و نمي توانم محدوديت هايي را كه بر سر راه مردم وجود دارم بپذيرم.



تایید

از اينكه مرا محدود كنند يا نگذارند كاري را كه مي خواهم بكنم متنفرم.



تایید

احساس مي كنم نبايد از قانون ها و قراردادهاي بهنجاري كـه مـردم تـابع آنهـا هسـتند، اطاعت کنم.



تایید

احساس مي كنم كاري كه من بايد بكنم ارزشمندتر از كارهاي ديگران است



تایید

نمي توانم براي انجام تمام و كمال وظـايف معمـول يـا خسـته كننـده، نظـم و انضـباط خاصي داشته باشم.



تایید

اگر به يكي از اهدافم نرسم زود مأيوس مي شوم و دست از كار مي كشم.



تایید

براي من خيلي سخت است كه رضايت آني را فداي خوشحال آتي كنم.



تایید

نمي توانم به خودم فشار بياورم كه كارهايي كه برايم خوشايند نيستند، انجام دهم، حتـي وقتي كه مي دانم نتايج خوبي برايم دارند.



تایید

به ندرت توانسته ام به تصميم خود پايبند باشم.



تایید

از برخی قسمتهاي ظاهرم ناراضی هستم.



تایید

وقت زیادي براي وارسی ظاهرم جلوي آینه صرف میکنم.



تایید

احساس میکنم دیگران درباره ظاهرم بد صحبت میکنند.



تایید

هنگامی که از وضعیت ظاهریم رضایت نداشته باشم علاقهاي به بیرون رفتن ندارم.



تایید

احساس میکنم بخشهایی از ظاهرم بسیار بدشکل و غیرجذاب هستند.



تایید

از لوازم آرایش استفاده میکنم تا ظاهرم را بهتر کنم.



تایید

از دیگران درباره وضعیت ظاهریم سوال میپرسم تا اطمینان پیدا کنم.



تایید

احساس میکنم تمایل به تغییر برخی از قسمتهاي بدنم را دارم.



تایید

از برخی قسمتهاي بدنم، خجالت میکشم.



تایید

وضعیت ظاهریم را با مانکنها و سایر افراد مقایسه میکنم.



تایید

سعی میکنم نقصهاي ظاهرم را بپوشانم و یا مخفی کنم.



تایید

نقایص ظاهرم را وارسی و معاینه میکنم



تایید

لباسهایی را میپوشم که برخی از قسمتهاي بدنم را مخفی کنند.



تایید

احساس میکنم دیگران جذابتر از من هستند.



تایید

تاکنون درباره نقصهاي ظاهرم با متخصصین پزشکی مشورت کرده ام.



تایید

فعالیتهاي اجتماعی خود را به خاطر ظاهرم کم کرده ام.



تایید

تاکنون اتفاق افتاد است که به خاطر ظاهرم، خارج شدن از خانه برایم سخت بوده است.



تایید

ترس از این دارم که دیگران نقایص ظاهریم را کشف کنند.



تایید

تاکنون اتفاق افتاده است که از نگاه کردن به آینه اجتناب کنم.



تایید