زیرساخت پایدار برگزاری آزمون آنلاین
www.digiform.ir

آزمون فارسی و نگارش 3 هنرستان فنی به صورت دیجی فرم

سلام و سپاس با نام خدا شروع کنید

digiform

استفاده از اپلیکیشن ها و پیامرسان ها، پاسخ به تماس ها و استفاده از کلید های پایین موبایل مجاز نیست

زمان تکمیل این آزمون 80 دقیقه میباشد



تایید و ادامه
ابتدا نام خانوادگی و سپس نام خود را وارد نمایید *



تایید

نام مدرسه خود را وارد نمایید *



تایید

شماره کلاس خود را وارد نمایید *



تایید

رشته تحصیلی خود را وارد نمایید *



تایید

معنی واژه های « جود، فرض، طیلسان و هریوه » در جملات زیر چیست؟ همه نوری و سروری همه جودی و جزایی. ای عزیز به خدا رسیدن فرض است. جزیره های کوچک و بزرگ مثل وصله ‏های رنگارنگ بر طیلسان آب مدیترانه دوخته شده است. ماخ سالار، آن هریوه خوب و پاک آیین، روایت کرد.‏



تایید

املای صحیح واژه های نادرست کدام است؟ ‏ ‏«باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خان نعمت بی دریقش همه جا کشیده، پرده ناموص بنده گان به گناه فاحش ندرد ‏و وظیفه روزی به خطای منکر نبرد.» ‏



تایید

با توجه به معنا، املای کدام واژه غلط است؟ ‏



تایید

نقش «ممیز» را در متن پیدا کنید: « سفارش شد که بردن سیصد تومان پول تا تهران همراه یک محصل خطرناک است. ‏»



تایید

واژه « خطرناک » در این جمله چه نقش دستوری دارد؟ « سفارش شد که بردن سیصد تومان پول تا تهران همراه یک محصل ‏خطرناک است. » ‏



تایید

مفهوم نشانه «ان» در واژه های گریان - گیلان در کدام گزینه درست است؟ ‏



تایید

در بیت زیر انواع «و» (واو) را مشخص کنید. دیروز در غربت باغ من بودم و یک چمن داغ امروز خورشید در دشت، آیینه دار من و تو ‏



تایید

کدام یک از آرایه های ذکر شده در جلوی هر بیت درست نیست؟



تایید

مفهوم عبارت کنایی به شکم صابون زدن کدام است؟ ‏



تایید

مفهوم عبارت کنایی چند مرده حلاج بودن کدام است؟ ‏



تایید

بیت سوم شعر در مکتب حقایق را به کمک حافظه خود تشخیص دهید: ‏



تایید

منظور شاعر از عبارت « کان را که خبر شد » در بیت زیر چیست؟ این مدعیان در طلبش بی خبران اند / کان را که خبر شد خبری باز نیامد



تایید

منظور شاعر از سیاه بخت فرزند کیست یا چیست؟ ای مادر سر سپید بشنو / این پند سیاه بخت فرزند ‏



تایید

دریافت زیر از بند « اگر دیدی به ناگاه / خون من بر سنگ فرش خیابان جاری است / بخند؛ زیرا خنده تو / برای دستان من ‏شمشیری است آخته. » درست است یا نادرست؟ تاریک ترین لحظه ها: نماد فضای ناامیدی و خستگی / خون من بر سنگفرش خیابان جاری ست: کنایه از اینکه زخمی ‏شدن یا جان سپردن / آخته: بیرون کشیده، برکشیده / شمشیر: نماد مبارزه / خنده تو شمشیری است آخته: تشبیه



تایید

دریافت زیر از بند « شو منفجر ای دل زمانه / وان آتش خود نهفته مپسند » درست است یا نادرست؟ دلِ زمانه: اضافة استعاری (تشخیص) - دلِ زمانه: استعاره از دماوند - آتش: استعاره از خشم درونی - نهفته: صفت مفعولی در ‏نقش قید. معنی بیت: ای کوه دماوند که چون قلب زمانه هستی، آتشفشان کن و بیش از این راضی مباش که آتش ‏درونت نهفته بماند.‏



تایید

معنی بیت زیر در کدام گزینه درست است؟ این فصل، فصل من و توست، فصل شکوفایی ما / برخیز با گل بخوانیم اینک بهار من و تو



تایید

معنی « عصاره تاکی به قدرت او شهد فایق گشته و تخم خرمایی به تربیتش نخل باسق گشته » در کدام گزینه درست است؟



تایید

معنی « تنها همان رتبه های بالا را وعده بگیر و ما بقی را نقدا خط بکش و بگذار سماق بمکند » در کدام گزینه درست است؟



تایید

معنی « بگرای چو اژدهای گرزه / بخروش چو شرزه شیر ارغند » در کدام گزینه درست است؟ ‏



تایید

متن زیر مقدمه یک مقاله است؛ کدام قسمت از اجزای بیان مسئله در آن آمده است؟ ‏«اثر ماندگار سعدی «گلستان» قرن هاست در قلب و ذهن مردم جای گرفته است و سی و هشت تقلید از آن در زمان ها و ‏مکان های مختلف .... خود، گواه آن است. این منبع و معدن غنی، خود مایه از معدنی دیگر گرفته است که آشنا ترین آن ها ‏مناجات نامه خواجه عبدلله انصاری است. توجه اکثر مؤلفان و محققان به گلستان و نظیره های بعد از آن معطوف شده است ‏و جا دارد که به نظیره های پیش از گلستان نیز به همان نسبت توجه شود. در این وجیزه سعی شده است گلستان و مناجات ‏نامه از لحاظ فرم و محتوا و سبک و آرایه مقایسه شوند و نقاط اشتراک یا اختلاف آن ها بیان گردد.»‏



تایید

زاویه دید در نوشته زیر در کدام گزینه درست است؟ ‏«دمدمه های اردیبهشت 1345 بود و نیمروزی بسیار گرم. آن سال گرمای تهران بیداد می کرد. زنگ پایان کلاس را به زحمت ‏تحمل می کردم. دیشب برایم شبی استثنایی بود. باید زودتر خودم را به خوابگاه برسانم.»‏



تایید

دریافت زیر از این شعر پروین اعتصامی « گویمت شرط نیکنامی چیست؟ / زانکه این نکته بایدت خواندن ‏ خاری از پای عاجزی کندن / گردی از دامنی، بیفشاندن» درست است؟ به تو می گویم که شرط خوشنامی چیست، چراکه، این نکته را باید بخوانی‎:‎از پای یک شخص ناتوان، ‏خاری را درآوردن و گرد وغباری را از پیراهنی زدودن



تایید

متن زیر درباره آفرینش از نظر اصول نگارشی صحیح است یا خیر؟ یکی از سفارش های خداوند در قرآن کریم، اندیشه کردن در آفرینش است. خداوند از ما خواسته است تا با دقت و تأمل در ‏پدیده های گوناگون و زیبایی های شگفت انگیز جهان هستی، هم روح زیبایی طلب خود را سیراب سازیم و هم با شناخت ‏بیشتر درباره آفریدگار آن همه زیبایی ها، خود را به آستان او نزدیک تر کنیم. در بخشی از این گونه آیه ها می خوانیم‎:‎ إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالاَْرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لاُِولِی الاْءَلْبَابِ الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّه َ قِیَاما وَقُعُودا وَعَلَی جُنُوبِهِمْ ‏وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَوَاتِ وَالاَْرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ. (آل عمران: 190 و 191‏‎(‎ همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و اختلاف شب و روز، نشانه هایی برای خردمندان است. آنها که خدا را در همه حال از ‏ایستاده و نشسته و در بستر یاد می کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین اندیشه می کنند،[و آن گاه می گویند] پروردگارا هیچ ‏یک از اینها را بیهوده و به باطل نیافریدی، پاک و منزهی، پس ما را از عذابت باز دار‎.‎ شاعر عارف، عطار نیشابوری، اشعار زیبا و پرشوری دارد که گویی تفسیری بر این آیه هاست‎:‎ مگر می کرد درویشی نگاهی / در این دریای پر درّ الهی کواکب دید چون درّ شب افروز / که شب از نور ایشان بود چون روز تو گفتی اختران اِستاده اندی / زبان با خاکیان بگشاده اندی که هان ای غافلان! هشیار باشید / بر این درگه شبی بیدار باشید چرا چندین سر اندر خواب دارید / که تا روز قیامت خواب دارید رخ درویش بی دل زان نظاره / ز چشمش دُر فشان شد چون ستاره خوشش آمد سپهر کوژ رفتار / زبان بگشاد چون بلبل به گفتار که یا رب بام زندانت چنین است / که گویی چون نگارستان چین است ندانم بام ایوانت چه سان است / که زندان تو باری بوستان است که داند کاین کُله داران افلاک / کمر بسته چرا گردند بر خاک در این دریا چرا غواص گشتند؟ / سماعی نیست، چون رقاص گشتند؟ هزاران بار برگشتند بر هم / یکی افزون نمی گردد یکی کم دمی ز ایشان یکی از پای ننشست / که تا خود کی دهد مقصودشان دست خموشانند، سر در ره نهاده / زبان ببریده و در ره فتاده همه هستند سرگردان چو پرگار / پدید آرنده خود را طلب کار شبان روزی از آن در جست و جویند / که تا محشر به جان جویای اویند زهی قدرت که از قدرت نمایی / ز یک سر موی صد صنعت نمایی زهی صنعت گریِ صنع دستت / همی از هر چه گویم بس که هستت عطار



تایید

آیا قطعه ادبی زیر درباره نماز بدون اشکال است؟ ‏ ‏ وضو می گیرم... صدای تپش های قلبم را نیز می شنوم...حس وحال عجیبی دارم.‏ اشتیاق قلبم برای به تو رسیدن مرا به جنون رسانده...سجاده را باز می کنم بوی عطر سجاده ام فضا را پر می کند‎...‎ انتظارم لبریز شده بی اختیار رو به خانه ی معشوقم می ایستم برای گفتن تکبیره الاحرام دست هایم را بالا می برم فکر می کنم ‏دیگر در این دنیا نیستم و فقط وجود تو را حس میکنم... با خواندن حمد و توحید می خواهم تو را ستایش کنم تویی که ‏بالاتر از ادراک منی‎..‎ در رکوع قامتم در مقابل عظمتت خم می شود.. سجده می کنم به جبران تمام محبت های بی پایانت‎...‎ در قنوتم دست هایم را به سمتت دراز میکنم به سمت تویی که ستار العیوبی و‎ ...‎ دعاهایم را در قنوتم یکی یکی می شمارم شاید زیاد باشد اما این را میدانم که تو آنقدر بزرگ هستی که به دعاهایم دست رد ‏نزنی‎....‎ در سلام نمازم رو به رویت می نشینم ولی خدای من به جای خداحافظی در اتمام نمازم باز هم به تو سلام می کنم زیرا این ‏پایان این حس زیبا نیست‎...‎



تایید

آیا نامه دوستانه زیر به معلم نویسنده ی نامه مورد تایید اصول نامه نگاری دوستانه است؟ ‏ معلم! ای که نفس هایت زندگی ام را طراوت می بخشد و ساحل نگاهت دلم را آرامش. حرفهایت چون جواهر به صندوقچه ‏ذهنم به یادگار می ماند پرنده ذهنت نامه رسان عشق و محبت است‎.‎ ای که صفای روحی و صبوری به قامت سرو دلت به صافی آینه و دستانت یاری در راه های دشوار زندگی ام است با ‏چشمانم می بینم که چون شمع می سوزی و با گوش هایم می شنوم که صدایت آرام آرام رسم دوستی را در گوشم زمزمه ‏می کند با قلبم حس می کنم که تپش ثانیه ها را آرام کرده ای که با گچ و تخته روزهای درس را برایم خاطره ای جاودانه می ‏کنی‎.‎ ای که با خنده هایت کوله باری از غم را از دوشم برمی داری! ای پنجره رو به دریای من! من با حافظ و سعدی و مولوی تو ‏به قصه تکرار آتش پای می نهم و با راز موفقیت او وارد خانه ی زن پارسا می شوم و با آداب زندگانی اش انس می گیرم‎.‎ و با شازده کوچولوی تو به تماشای بهار می رسم. ای که مهرت از خورشید هم تابان تر است من با ضرب و حساب تو قضیه ‏ی تالسی را درک می کنم و با مساخت و حجم تو زمین را می شناسم. دفترچه خاطرات زندگی را با تو شناختم و می دانم ‏که با تو آن را به پایان می رسانم‎.‎ ای ساحل در سکوت مانده ی پر هیاهو! ای معلم عزیزم ! می دانم گوشه ای از سخنان گهربارت را با هدیه ی کوچک حرف ‏هایم نمی توانم جبران کنم اما از اعماق وجودم می گویم : دوستت دارم



تایید

خاطره ی یک مهمانی که در ذیل آمده از نظر اصول خاطره نویسی درست است یا خیر؟ خاطره ی مهمانی‎ راستش رو بخواین، یکم استرس داشتم.نمی دونستم چه برخوردی باهام میشه و خودم رو حتی برای نه و کنایه شنیدن از ‏فامیل آماده کرده بودم‎. ‎یک ساعتی از مهمونی و خوردن و خندیدنش گذشته بود که دیگه می خواستم با هماهنگی صاحب ‏خانه شروع کنم‎. زیر لب صلوات خاصه حضرت زهرا (س)رو خوندم و چند بار “یا صاحب الزمان ادرکنی” گفتم. از تو کیفم درشون آوردم و ‏جلوی خودم چیدم روی هم‎.‎‏ ده - دوازده تا کتاب بود، بیشترشون کوچولو ، کم حجم و باریک. و فقط چند رمان و یه دفتر ‏خط کشی شده‎:‎‏ نام /نام خانوادگی /نام کتاب /رفت /برگشت‎ نگاه بعضی افتاده بود به کتاب ها که شروع کردم‎: خخخببببب حالا میرسیم به مهمون های خاص و ویییییییییژه‎! همین کتاب های خیلی قشنگ و جذاب که تا حالا دل خیلی ها رو بردن‎.‎‏ الآن هم هر کس بخواد می تونه امانت ببره و بخونه ‏تا مهمونی بعدی‎.‎‏ یه چند نفر شروع کردن “ریز ریز غر زدن” که نمی رسیم و خودمون کلی کار داریم و… بحثی نکردم ‏باهاشون‎.‎‏ چند نفر دیگه هم انگار دلشون نمی اومد برای این همه طلا پول بدن، ولی خیالشونو راحت کردم و مهربون گفتم: ‏امانته، پولی نیست. حالا شاید بعدهاااا براتون نقشه هم کشیدم اما الآن نه‎.‎‏ کتاب به دست بلند شدم، دور مجلس دور میزدم و ‏مثل چای تعارف میکردم‎:‎ ‎ -‎زن عمو به شما چی بدم؟‎ ‎+‎ من خیلی لاغر می خوام، حوصله ام نمیکشه‎. ‏(می دونستم مذهبی دوست دارن، لاغر هم باشه، پس… آهاااان: “فریادرس‎) ‎-‎‏ عمه جون شما که اهل کتابی چی؟ رمان “نامیرا” عاااالیه‎. ‎-‎‏ مهناز جون، فاطمه جون(عروس عمه هام) شما چطور؟ این کتاب کوچیک، یه داستان عاشقانه واقعی و فوووق العاده ست: ‏‏“اینک شوکران‎” . ‎ -‎عمه زهرا؟‎ ‎ -‎کوثر جون، دختر عموی گلم؟‎ ‎-‎عطیه جان شما چی؟‎ ‎-‎زینب جون به شما چی بدم؟ ‏............... ‏



تایید