ابیات و عبارات زیر را معنی کنید.
الف)تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی فدای نام تو بود و نبودم؛ میهن ای میهن
ب)قصه می گوید که بی شک می توانست او اگر می خواست/ که شغاد نابرادر را بدوزد - همچنان که دوخت-
پ)او از تن خود - بس بتر از رخش- بی خبر بود و نبودش اعتنا با خویش. رخش را می دید و می پایید.
ت)چون رعیت کم شد، ارتفاع ولایت نقصان پذیرفت و خزانه تهی ماند و دشمنان زور آوردند.
ث)داشتم می گفتم، آن شب نیز سورت سرمای دی بیدادها می کرد.
ج)سیاوش سیه را به تندی بتاخت نشد تنگ دل، جنگ آتش بساخت
چ)سرِ پر ز شرم و بهایی مراست اگر بی گناهم رهایی مراست
ح)خورشید بی حفاظ نشسته به روی خاک؟ یا ماه بی ملاحظه افتاده بین راه؟
خ)غرق غباریم و غربت، با من بیا سمت باران صد جویبار است اینجا، در انتظار من و تو
د)همت از باد سحر می طلبم گر ببرد خبر از من به رفیقی که به طَرفِ جمن است
ذ)گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه گفت در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست
(5.5 نمره)