آزمون ادبیات دهم به صورت دیجی فرم

کاربرد متمم با دو حرف اضافه را در ابیات زیر پیدا کنید و بنویسید. (۱ نمره) زنی بود بر سان گردی سوار ، همیشه به جنگ اندرون نامدار ● به سهراب بر ، تیرباران گرفت ، چپ و راست ، جنگ سواران گرفت

آرایه های حس آمیزی و حسن تعلیل را در عبارات زیر پیدا کنید و توضیح دهید. (۱ نمره) حرف هایم مثل یک تکّه چمن روشن بود ● وصف رخت پیش گل ، بلبل سرمست گفت ، سرخ برآمد ز شرم ، روی دلارای گل ● رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار ، گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد ● از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر ، یادگاری که در این گنبد دوّار بماند

مفهوم کلی اشعار زیر را به صورت خلاصه توضیح دهید. (۲ نمره) حسرت نبرم به خواب آن مرداب ● کآرام درون دشت شب خفته است ● دریایم و نیست باکم از طوفان ● دریا همه عمر خوابش آشفته است ●● تا زَ بَر خاکی ای درخت تنومند ● مگسل از این آب و خاک ، ریشه پیوند

انواع حذف به قرینه های معنایی یا لفظی را پیدا کنید و بنویسید. (۱ نمره) به نام کردگار هفت افلاک ، که پیدا کرد آدم از کفی خاک ● حیاط ها سر به هم آورده و خانه هایشان یکی شده بود ● تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش ، حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار

نادرستی های املایی را در عبارات زیر پیدا کنید و شکل درستشان را بنویسید. (۲ نمره) در آب ، حیاط تن ها بُوَد و در قرآن حیات دل ها بُوَد ● صودای آنش بگرفت که آیا در این جعبه چه سرّ است؟ ● غبار راهگذارت کجاست تا حافظ ، به یادگار نسیم سبا نگه دارد ● متهیّرم چه نامم شه مُلک لافتی را؟ ● آب عجل که هست گلوگیر خاص و عام ، بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد ● عامل شهری به خلیفه نبشت که دیوار شهر ، خراب شده است. آن را امارت باید کردن ● مرگت ، چنان زندگی را به صخره گرفت و آن را بی قدر کرد که مردنی چنان ، غبطه بزرگ زندگانی شد ● همه کس را به سزا ، حق شناس باش ؛ خاصه غرابت خویش را ● مردی اهل و ادیب و فاضل و نیکو منضر و متواضع دیدم و متدیّن و خوش سخن ● بلبلان را دیدم که به نالش درآمده بودند از درخت و کبکان از کوه و قوکان در آب و بهایم از بیشه ● دست معلم از وغب حیوان روان شد ، فرود آمد ● اینجا صوله ای است که گردان عبدالله آخرین لحظات قبل از شروع عملیات را در آن می گذرانند ● کُشانی بدو گفت با تو صلیح ، نبینم همی جز فسوس و مزیح ● پادشاه خجل گشت و دفع مظرّت عامل بفرمود در حال ● سر نیزه را سوی سهراب کرد ، عنان و صنان را پر از تاب کرد ● نشست از برِ اسب و برخواست گرد

انواع واو را در عبارت های زیر بررسی کنید و نوع آنها را بنویسید. (واو عطف یا نشانه ربط) (۱ نمره) من درس می خوانم و پدرم کار می کند. من و پدرم تفاوت های زیادی با هم داریم. پدرم، انتظار دارد بر اساس سلایق و علایق و اعتقاداتش زندگی کنم و من ترجیح می دهم مثلِ خودم باشم.

معنای کلمات تعیین شده در آخر سوال را با توجه به اشعار و عبارات زیر بنویسید. (۲ نمره) فروغ رویت اندازی سوی خاک ● داده تنش بر تن ساحل ، یَله ● چون در او این چندین اندوه و طرب بُوَد ، در نهاد خود شگفت و عجب بُوَد ● شیخ بفرمود تا آن روز ، موشی بگرفتند و در حُقّه کردند ● دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای ، فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد ● علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را ● در حضیض هم می توان عزیز بود ● بارها دستبرد زمانه جافی دیده بود ● چو سهراب شیراوژن او را بدید ● بشد تیز رُهّام با خود و گبر ● تنم گر بسوزی ، به تیرم بدوزی ، جدا سازی ای خصم ، سر از تن من ● بامداد در خانقاه تخت بنهادند ● تاریخ ، مشیّت باری تعالی است که از طریق انسان ها به انجام می رسد ● از قند و چای گرفته تا تره بار و بُنشَن و دوا درمان ، همه را فراهم می کردند ● در بیرنگ اسب حرفی به کارش بود ● هر یک لُنگی کهنه پوشیده بودیم و پلاس پاره ای در پشت بسته از سرما فروغ ، یَله ، طَرَب ، حُقّه ، معاش ، هما ، حضیض ، جافی ، شیراوژن ، گَبر ، خصم ، خانقاه ، مَشیّت ، بُنشَن ، بیرنگ ، پلاس

با ذکر دلیل توضیح دهید ابیات زیر به شیوه بلاغی سروده شده اند یا عادی؟ (۱ نمره) وقتی دل سودایی ، می رفت به بستان ها ، بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان ها ● کنون رود خلق است دریای جوشان ، همه خوشه خشم شد خرمن من ● همه تیغ و گُرز و کمند آورید ، به ایرانیان ، تنگ و بند آورید ● چو سهراب شیراوژن او را بدید ، بخندید و لب را به دندان گزید

عبارت های زیر را به صورت ساده و روان ، معنی کنید. (۴ نمره) چو در وقت بهار آیی پدیدار ، حقیقت پرده برداری ز رخسار ● نبینی که یوسف را از روی نیکو ، بند و زندان آمد و از خوی نیکو ، امر و فرمان آمد؟ ● ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن ، تاثیر اختران شما نیز بگذرد ● اندر همه کاری داد از خویشتن بده که هر که داد از خویشتن بدهد از داور مستغنی باشد‌ ● فرود آمد از دژ به کردار شیر ، کمر بر میان ، بادپایی به زیر ● هم اکنون تو را ای نبرده سوار ، پیاده بیاموزمت کارزار ● چون شیخ بیرون آمد ، مُقریان ، قرآن برخواندند و مردم بسیار درآمدند ؛ چنانکه هیچ جای نبود ● این مرد پارسی هم دست تنگ بود و وسعتی نداشت که حال مرا مرمّتی کند

مفهوم عبارت های کنایی زیر را بنویسید. (۲ نمره) سپهبد ، عنان ، اژدها را سپرد ● عنان را گران کردن ● پی بردیم راه دست خودش هم نیست و این بار ، اتاق از جا کنده شد.

انواع جمله های ساده و مرکب و پیوندهای هم پایه ساز و وابسته ساز را در متن زیر مشخص کنید. (۱ نمره) بعضی از بچه ها گوشه خلوتی یافته اند و گذشته خویش را با وسواس یک قاضی می کاوند و سراپای زندگی خویش را محاسبه می کنند و وصیت نامه می نویسند ؛ حق الله را خدا می بخشد اما وای از حق الناس!

حماسه را تعریف کنید و ویژگیهای این نوع شعر را به صورت خلاصه توضیح دهید. (۱ نمره)

نویسنده آثار زیر را بنویسید. (۱ نمره) گلستان ، اتاق آبی ، ارزیابی شتاب زده ، اسرارالتوحید