الف )معنی ابیات و عبارات داده شده را به نثر روان بنویسید
۱) من ایرانیم آرمانم شهادت تجلی هستی است جان کندن من
۲) تو قلب سپاه را به آیین بدار من اکنون پیاده کنم کارزار
۳) چنان ننگش آمد ز کار هجیر که شد لاله رنگش به کردار قیر)
۴) بدانست سهراب کو دختر است سر موی او از در افسر است
۵) چون بسی ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نشاید داد دست
۶) تو را جنوب نامیده ام ای که ردای حسین بر دوش و خورشید کربلا را در بر داری
۷) روستایی که با صدرش با سینهاش از شرافت خاک و کرامت انسان بودن دفاع کرد
۸) همین که آفریده ای نگاهمان را به خویش معطوف کند مارا از آفریدگار بازمیگرداند
۹) نیکوترین اندرز من این است تا آنجا که ممکن است بار بشر را به دوش گرفتن
۱۰) دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
(7.25 نمره)