آزمون مسابقه کتابخوانی کتاب یک پسر و دو مادر به صورت دیجی فرم

دانش آموزان عزیز لطفا به سوالات زیر با دقت پاسخ دهید

استفاده از اپلیکیشن ها و پیامرسان ها، پاسخ به تماس ها و استفاده از کلید های پایین موبایل مجاز نیست

زمان تکمیل این آزمون 60 دقیقه میباشد

تایید و ادامه

نام و نام خانوادگی خود را وارد نمایید *

تایید

رشته تحصیلی خود را وارد نمایید *

تایید

شماره کلاس خود را وارد نمایید *

تایید

1.ماجرای دو مادر داشتن شهید چه بود؟ (1 نمره)

تایید

2. سرگرد سهاد اسماعیل با نفوذی هایی که خود را به شکل ایرانی ها در آورده بودند چه کرد؟

تایید

3.در داستان قضاوت چرا مرد جانباز از بازی کردن بچه ها خوشحال بود؟ (1 نمره)

تایید

4. نام شهید بزرگواری که خواب مراسم تشیع خود را دید و بخاطر اینکه دوست داشت کشته شدنش بخاطر خدا باشد پلاکش را در آورد و داخل قوطی کنسرو خالی انداخت و پرت کرد چه بود؟ (1 نمره)

الف.احمد

ب. یوسف

ج. صادق

د. رضا

تایید

5.چرا در داستان《جا به جایی》 شخصیت اصلی ، پیرمرد را فراری داد؟ (1 نمره)

الف.فامیل او بود ب

ب. پیرمرد و شخصیت اصلی از نفوذی های عراق بودند.

ج. پیرمرد توان شکنجه را نداشته

د.پیرمرد را با زور و تهدید به جنگ آورده بودند و بخاطر زن و بچه اش اورا فراری داد.

تایید

6. در داستان 《سرباز》 ، زن جوان در گوش نامزد خود چه گفت؟ (1 نمره)

الف. زود به زود نامه بنویس

ب. مواظب خودت باش

ج. زود زود نامه بنویس. اگر خودت را به کشتن بدهی ، آمدنی می کشمت

د. چشم انتظارت می مانم

تایید

7. در داستان 《میخواهم تکلیفم را روشن کنید》 پدر چند ماه نامه ننوشته بود؟ (1 نمره)

الف. یک ماه

ب. سه ماه

ج. شش ماه

د. پنج ماه

تایید

8. اصغر در کدام داستان بود؟ (1 نمره)

الف. سرباز

ب. خوش قول

ج.حساب و کتاب

د. پاییز

تایید

9.در داستان سفارشی فرمانده زمانی که نیرو های ایرانی زخمی شدند چه گروه از زخمی ها را به عقب بر د؟ (1 نمره)

الف. برادرش

ب. رزمنده زخمی دیگر

ج. هیچکس

د. پدرش

تایید

10. در داستان خوش قول انگشتر فیروزه ای چه چیزی را برای داماد یادآور می شد؟ (1 نمره)

الف. یاد عروس

ب. هم به یاد تو(عروس) می افتم هم به یاد مشهد

ج. به یاد مشهد

د. یاد نیشابور

تایید

11.. مبارز وطن .......................................... می سازد. (1 نمره)

الف. پرنده سینه چاکی است که با خون خود دنیایی از آرامش و آسایش را فراهم می سازد.

ب. مثل عقاب است که با خون خود دنیایی از آرامش و آسایش را فراهم می سازد.

ج.مثل شیر است که با خون خود دنیایی از آرامش و آسایش را فراهم می سازد.

د. مثل فرشته است که با خون خود دنیایی از آرامش و آسایش را فراهم می سازد

تایید

12.در داستان سرباز سرنوشت پیرمرد روستایی که به جبهه رفته بود چه شد؟ (1 نمره)

الف. پشیمان شد و به روستا برگشت

ب. شهید شد

ج زخمی شد

د. اسیر شد

تایید

13.در داستان حساب و کتاب پسر مشهدی مهدی قبر را کوچک حفر کرده بود؟در داستان حساب و کتاب پسر مشهدی مهدی قبر را کوچک حفر کرده بود؟ (1 نمره)

الف. چون صاحب قبر قدش کوتاه بود

ب. چون شهید سر نداشت

ج. چون قبر متعلق به یک بچه بود

د. هیچکدام

تایید

14. در داستان شیرین کام احمد چرا با عراقی ها همراه شده بود؟ (1 نمره)

الف. جاسوس بود

ب. خائن به وطن بود

ج. از نیرو های نفوذی ایرانی در عراق بود

د. گزینه الف و ب

تایید

15.در داستان پاییز سرنوشت احمد و اصغر دو دوست صمیمی در جبهه چه شد؟ (1 نمره)

الف. اصغر شهید شد

ب. احمد شهید شد

اصغر شهید شد و احمد سالم ماند

د. هر دو شهید شدند.

تایید

16. کومله ها برای خوش یمن شدن عروسی هایشان جلوی عروس و دداماد چه چیزی قربانی میکردن؟ (1 نمره)

الف. گوسفند

ب. گاو

ج. شتر

د. سرباز

تایید

17.در داستان قضاوت چرا مردم محل و محمد پنچری میخواستند همسایه شان از محل برود و روی خوش به همسایه نمی دادند؟ (1 نمره)

الف. چون همسایه مردم آزار بود

ب. چون همسایه خشن بود

بود ج چون همسایه بچه هایی را که در کوچه بازی میکردند را مورد آزار و اذیت قرار م

د. چون همسایه در جنگ خمپاره به صورتش اصابت کرده بود و بچه ها از صورت او می ترسیدند.

تایید

18. در داستان مسافر چرا رزمنده ایرانی تسلیم عراقی ها شد و اسیر شد؟ (1 نمره)

الف. چون خشاب اسلحه اش خالی بود

ب. بخاطر اینکه هم رزم کم سن و سالش را به کشتن ندهد

ج. چون زخمی شده بود

د. هیچکدام

تایید

19.چرا رزمنده اسیر ایرانی قصد نماز شکسته کرد؟ (1 نمره)

الف. زیرا زخمی بود و می دانست دوام نمی آورد

ب. چون میدانست عراقی اورا خواهند کشت.

ج. از چوب خط های روی دیوار فهمید هیچکدام از پنج یا 6 خط بیشتر نبودند.

د. گزینه الف و ب

تایید

20. در داستان سرباز چرا سرباز دوست نداشت به میدان جنگ و عملیات برود؟ (1 نمره)

الف. زیرا میخواست سریعتر به خط مقدم برود

ب. میخواست از کشور برود و درس بخواند

ج. اعتقاد داشت جوان است و و هزاران ارزو دارد و مادرش چشم انتظارش است.

د.از رفتار فرمانده با برادرش خوشش نمی آمد و حسادت میکرد.

تایید