آزمون عربی دهم به صورت دیجی فرم

نام و نام خانوادگی خود را وارد نمایید *

تایید

ما هو الصحيح عن التضادّ

صِغار ≠ کِبار / سَتَرَ ≠ کَتَمَ

صَعب ≠ سَهل / ضَحِکَ ≠ بَکی

التَّنَفُّس ≠ الشَّمّ / العُسر ≠ الیُسر

المَدح ≠ الذمّ / السکينة ≠ الوقار

تایید

عيِّن الخطأ :

أطلبُ منکم أن تُساعِدوني في بِناءِ هذا السدِّ : از شما می‌خواهم که در ساختن این سد یاریم کنید.

إنَّ رجالَ هاتين القَبيلَتَين مُفسدونَ و کانوا يَهجمون علينا : قطعا مردان اين دو قبيله فاسدند و بر ما هجوم می‌آوردند.

یُعرَفُ المُجرمونَ بسيماهم : مجرمان را با چهره‌هایشان می‌شناسد .

و إذا قُرئ القرآنُ فاستمعوا له : و هرگاه قرآن خوانده شود ، پس بدان گوش فرا دهید .

تایید

عيِّن الصحيح في الترادف و التضاد

الوُدّ ≠ الغداة / تارة = مرّة

الأحبّة = الأعداء/ إساءة ≠ إحسان

الرفاة≠ الوفاة / سِعر = ثَمَن

شاءَ = أرادَ / حزين ≠ مَسرور

تایید

عيِّن الصحيح في تعیین نوع الصفات في هذه العبارة علی الترتيب « تکلَّمَ الطَلَبة المُجْتَهِدونَ الشاکرون بالجوّال في المکتبة »

اسم مبالغة / اسم مفعول / اسم فاعل

اسم مبالغة / اسم فاعل / اسم مبالغة

اسم مفعول / اسم مبالغة / اسم فاعل

اسم فاعل / اسم فاعل/ اسم فاعل

تایید

عيّن ما ليس فيه اسم المبالغة

غرَسَ الفلّاحُ أشجاراً مُثمرةً في الحديقةِ

هو سَتّار للعیوب

الکَذّابُ کالسّرابِ یُقَرِّبُ عليکَ البعيدَ

الحکمة تجري من قلب الرجل العلّامة إلی لسانه

تایید

عيِّن الجملة التي فيها «نون» الوقاية

عيِّني الضميرَ في هذه الجملة یا تلميذتي

أشعُرُ بألمٍ یا طبيبي في عیني

عَلِّمْني الدرسَ یا صديقي المجتهد

لا تَحزَني و حاوِلي مرّةً ثانيةً للامتحان

تایید

عيِّن الصحيح حَسَب هذه العبارة « العُلماءُ يَکتَشفونَ أنّ هذه الألوان تَنبَعثُ من الأسماک المُلَوَّنَةِ»

المُلَوَّنَةِ : اسم ، مفرد ، ( اسم مفعول ) ، صفة

العُلماء: جمع مکسّر ؛ ( اسم مبالغة) ، مبتدأ

تَنبعِثُ، فعل مضارع، دوم شخص مفرد مونث، باب افتعال

يَکتشفونَ : فعلٌ مضارعٌ ، مجرد ثلاثي ، معلوم ، خبر

تایید

عيِّن عبارةً صحیحة

تُساعِدُ الدلافينُ الإنسانَ علی اِکتشاف أماکن تجمّع الأسماک :دلفین انسان را بر یافتن محل‌های جمع کردن ماهی‌ها کمک می‌کند

عَصَفتْ رياحٌ شديدة فصارت إعصاراً أحدثَ تيّاراً في مياه المحيط:بادی شدید وزید پس تبدیل به گردبادی شد که در آبهای دریا موجی ایجاد شد.

کلَّمتُ مسؤولي تنظيف الغرفِ و الاستقبال في الفندق:با مسئول نظافت اتاق و مسئول دیدار در سالن حرف زدم.

الموسوعات کُتبٌ تَجمعُ کثيراً من العلوم المختلفة:دانشنامه ها کتابهایی هستند که بسیاری از دانش‌های متنوع را جمع می کند.

تایید

عيِّن جملة لیس فیها المفعول

الأسماکُ المُضيئةُ حوَّلت ظلامَ البحرِ إلی نهارٍ مُضيءٍ

أفرزَ لسانُ القطِّ سائلاً مُطَهِّراً

لسانُ القِطِّ سلاحٌ تکون فیه غدد کثیرة

الحرباءُ تُديرُ رأسها في إتّجاهاتٍ مختَلِفة

تایید

عيِّن الخطأ في الخبر

المُجتهدُ من يَعملُ بدقّةٍ و سرعةٍ: (مَن : خبر اسمی)

البلادُ الإسلاميةُ مجموعةٌ من الشعوبِ المختلفةِ: (مجموعة : خبر اسمی)

الذينَ یدعونَ من دون الله لا يَخلقونَ ذباباً: (یَدعونَ: خبر فعلی)

هذا شهرُ رمضان الذي أُنزلَ فيه القرآنُ: (شهر : خبر اسمی)

تایید

عین ترجمة صحیحة کانَ ذوالقرنین ملکاً عادلاً قَدْ أَعطاهُ اللّهُ الْقوَّةَ وکانَ يَحْکُمُ مَناطِقَ واسِعَة

ذوالقرنین با عدل و داد حکومت می کرد برای همین خدا به او در مناطق وسیعی قدرت داده بود

ذوالقرنین حاکم دادگری بود که قدرتی توسط خدا به او داده شده بود و او بر مناطق گسترده حکم می راند

پادشاه عادلی بود به نام ذوالقرنین و خداوند به او قدرتی داد و حکومت می کرد بر منطقه وسیعی

ذوالقرنین پادشاه عادلی بود که خداوند به او نیرو داده بود و بر مناطق وسیعی حکمرانی می کرد

تایید

عیّن عبارة التی جاء فیها فعل مجهول

یأمرُ رئیس البلاد المسئولین و یَنصَحَهم

قبل بدایة المسابقة تُغسَل الملابسُ الریاضةِ

حاول العلماءُ معرفة سرّ تلک الظاهرة فأرسلوا فریقاً لزیارة المکان

یُرسِلُ اللهُ الانبیاء رحمة للناس

تایید

کم فعلاً معلوماً و مجهولاً فی الآیة الشریفة علی الترتیب : « و سلامٌ علیهِ یومَ وُلِدَ و یومَ یَموتُ و یومَ یُبعَثُ حیّاً »

إثنان / واحد

واحد / اثنان

إثنان / إثنان

ثلاثة / واحد

تایید

معنای کلمات با توجه به جمله کدام است: یَلْعَقُ القْطُّ جُرْحَهُ عِدَّةَ مَرَاتٍ حَتیَّ یَلتَئمَ. یلعق، جرح، یلتئم

زبان می‌زند، جای زخم، شفا یابد

می‌لیسد، زخم، بهبود یابد

لیس می‌زند، جراحت، بهبود می‌یابد

آویزان می‌شود، زخمی، التیام می‌یابد

تایید

معنای کلمات با توجه به جمله کدام است: تحَتوَي زَيتاً خاصّاً یَنتَشِر عَلَى أجسادِها فلا تَتَأثَّرُ بالماءِ. تحتوی، زیتا، لا تتأثّر

در بر می‌گیرد، روغن، تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد

شامل می‌شود، مایع، بی تأثیر است

در بر گرفت، چربی، مؤثر نیست

در بر می‌گرفت، روغن‌، بی فایده است

تایید

عَیَّن الخَطَأ فی الأمر:

تُشْرِکونَ ← اِشْرِکوا

تُجاهدانِ ← جاهِدا

تُدْخِلُ ← اَدْخِلْ

تَسْمَعُ ← اِسْمَعْ

تایید

ما هو السؤال المناسب للجواب التالی؟ «لَیست غُرفتنا نظیفة و فیها نواقصُ.»

لماذا غُرفتکم نظيفةٌ؟

أينَ مُشکلتهنَّ؟

ما هِيَ المَشکلةُ؟

هل في الغرف نواقصُ؟

تایید

عیّن الخطأ فی تعیینِ أبوابِ الأفعالِ التالیةِ:

إنّکَ تَباحثتَ حولَ العلومِ الجدیدةٍ!: باب مفاعلة

التلامیذُ یَنتَفِعونَ مِنَ الوسائل المحدثةِ!: باب اِفتعال

أجْلسْنَ أطفالکنَّ علی الکراسیّ!: باب إفعال

مریمُ إستَلَمْتَ الحجر الأسود!: باب اِفتعال

تایید

عَیّن العبارة الّتی لَیْسَتْ فیها الاَفعال المزیدَة:

الّذینَ یُبَلِّغُونَ رسالات اللّه و یَخْشَوْنَه.

کَیفَ اَشْکُرُ هذه النّعمَة؟ أَیُمْکِنُ.

اِنَّهُم لا‌تَقْدِرونَ أنْ یَنْجَحوا فی السّباق.

الذّینَ یَجْتَهِدُونَ فی دروسهم یَنْجَحونَ فی حیاتِهِم.

تایید

عَیِّن الصَّحیح فی الترجمة: علینا أن نَحتِرُمَ الأدیان إلالهیة و حُریّة العقیدة مع اِحتفاظ کلٍّ مِنا بعقائدنا:

ما به ادیان الهی و آزادی عقیده احترام می‌گذاریم و هر یک از ما عقایدمان را حفظ می‌کنیم.

بر‌ماست که به ادیان خداوند و آزادی اندیشه با حفظ کردن اعتقاداتمان احترام بگذاریم.

بر همه‌ی ما واجب است که ادیان الهی را محترم بشماریم و آزادی عقیده بر اساس حفظ عقایدمان داشته باشیم.

ما باید به ادیان الهی و آزادی عقیده همراه با پایبندی هر یک از ما به عقایدمان احترام بگذاریم.

تایید

ما هُوَ الأمر مِنْ « تَتَخَّرجونَ، تَحتفلینَ، تَشْتَغِلْنَ»؟

تَخَرَّجْتُم، اِحْتَفِلْ، اِشتَغِلْنَ

تَتخَرجوا، اِحتفِلي، اِشتَغِلْ

تَخَرَّجوا، اِحْتَفِلْ، اِشْتَغِلْ

تَخَرَّجوا، اِحْتَفِلي، اِشْتَغِلنَ

تایید

ما هُوَ المَصدرُ الصَّحیح؟

تَسْتَمِعُ ← اَلسَّمع

تَنْفَتِحُ ← انفتاح

تَتَعَلَّمُ ← تَعلیم

تَسْتَرْجِعُ ← ارجاع

تایید

عیِّن «مَن» مفعولاً:

«لا‌یَعلمُ من في السَماوات و الأرضِ الغیبَ إلَا الله!»

أحبُّ إخوانی من أهدَی إلیَّ عیوبی!

رَبنا الَذی لا یُحب مَن هُو معجبٌ بنفسه!

ساعَدنی من کان أقوی منّی في الدرس!

تایید

عیّن الصّحیح:

یَتَراحَمُ النّاسُ فِی مَدینَتِنا و یُحِبُّونَ الصّالِحاتِ کَثیراً! در شهر ما مردم به هم مهربانی می‌کنند و کارهای شایسته را بسیار دوست می‌دارند!

أرسِلُوا فَریقَینِ مِنَ الباحِثینَ لِلتَّعَرُّفِ عَلَی أسرارِ تِلکَ الْحادِثةِ: دو گروه از محقّقان را برای آشنایی نسبت به رازهای آن حادثه فرستادند!

أ لا تُصَدِّقینَ أنْ تُشاهِدی أسْماکاً تَتَساقَطُ مِنَ السّماء؟! آیا باور می‌کنی که ماهی‌هایی را ببینی که از آسمان پی‌درپی می‌افتند؟!

قالَ الشُّرطیُّ فِی صالَةِ التَّفتیشِ: هذِه الْحُبُوبُ غَیرُ مَسمُوحَةٍ! پلیس در سالن بازرسی گفت: این‌ها قرص‌های غیرمجاز است!

تایید

عَیِّن العبارة الّتی فیها کلماتانِ متضادّتانِ:

إنَّ الدّلافین تَصفرُ و تَضحکُ کإنسان فَرحٍ!

ما شاهدتُ سقوط طائرًِ أو نزول الماء هناکً!

رَفَع الدّلفین إنساناً إلی الأعلی ثمَّ أخذَه إلی الشّاطئ!

إذا تجَمَّع الصیّادون حول الطیور تفرَّقت!

تایید

عیِّن الصَّحیح فی المحلّ الإعرابی للکلمات المعیّنة فی العبارات التّالیة:

هذه النّباتات مفیدةٌ لمعالجة الأمراض القلبیّة!: (هذه : مبتدأ - القلبیة: خبر)

الغرابِ یُحذِّرُ بصوته بقیّةَ الحیواناتِ من الخَطَر!: (بصوته: خبر - الحیوانات: مفعول)

تُغسَل ملابس الرّیاضة قبل بدایة المسابقات!: (الریاضة: مضاف‌إلیه - بدایة: صفة)

کَتَبَت اُختی ذکریّاتها مِن السّفرة العلمیّة! (ذکریات: مفعول - العلمیة: صفة)

تایید

عیّن الترجمة الصحیحه «قد بُنِی بعضُ البیوتِ قربَ مُستنقعاتٍ کانَت میاهُها ذات رائحةٍ کریهةٍ و بعد مدّةٍ خَرَّبها النّاس!»

نزدیک مرداب بعضی خانه‌ها ساخته شد که آبش بسیار بد‌بو بود و مدتی بعد مردم آن را ویران کردند!

برخی از خانه‌ها را نزدیک مرداب‌ها بنا کردند که آبشان دارای بوی بد بود و مدتی بعد مردم آن‌ها را ویران کردند!

مردم، مدتی بعد خانه‌هایی را ویران کردند که آب‌های آن بد‌بو بود و برخی از آن‌ها نزدیک مرداب بنا شده بود!

برخی خانه‌ها نزدیک مرداب‌هایی بنا شده است که آب‌هایشان دارای بوی بد بود و بعد از مدتی مردم آن‌ها را خراب کردند!

تایید

عَیَّن الصَحیح فی الترجمة: «فی هذا الفندق الکبیر نواقص، منها: سریرُ غرفتی مکسورُ و مُکیّف الهواء لا یعمل، فسَأتّصل بالمُشرف لصیانتها!»:. للتّرجمة: 1

در این هتل بزرگ نقص‌هایی هست، از جمله: تخت اتاقم شکسته و کولر کار نمی‌کند. پس با مسؤول تعمیرات تماس خواهم گرفت!

در آن هتل بزرگ نقص‌هایی وجود دارد، از جمله این‌که: تخت اتاقم شکسته و کولر کار نمی‌کند، پس به مدیر داخلی هتل برای تعمیر آن‌ها زنگ خواهم زد! 3

در این هتل بزرگ کمبودهایی هست، از جمله آن‌ها: تخت اتاقم شکسته است و کولر کار نمی‌کند، پس با مدیر داخلی برای تعمیرات آن‌ها تماس خواهم گرفت

در این هتل، کمبودهای بزرگی هست، از جمله آن‌ها: تخت اتاقم شکسته است و کولر کار نمی‌کند، پس به مدیر خدمات برای تعمیرات آن‌ها تلفن می‌کنم!

تایید

عیِّن الصّحیح فی التّرجمة:

هل تعلمینَ کیف یُنقذُ الدُّلفین الإنسانَ مِنَ الغَرَق؟!: آیا می‌دانید دلفین چگونه انسان را از غرق‌شدن نجات می‌داد؟!

ثمَّ یأخذُهُ إلی شاطئ البَحرِ و یَترُکُه هُناکَ!: سپس او را به ساحل دریا می‌بَرد و آنجا رهایش می‌سازد!

لأنّهُ یُحِبُّنا و یُساعِدُنا و یُرشِدُنا فِی البِحار!: زیرا او دوست ما و یاریگرمان و راهنمای ما در دریاهاست!

وَصَفَتُ کُلّ ملیحُ کما تُحبّ و ترْضَی: همه‌ی زیبارویان را من طوری توصیف کردم که تو دوست داشتی و می‌پسندیدی.

تایید