خنده بر ترس های دروغیین ،گام اول به سمت شجاعت است.
ریشه ی اصلی ترص های نادرست، در جهل و نادانی است.
امید و پدربزرگ، آن چنان مشقول تماشا و قرق تفکر در آن نوشته ،شدند که نفهمیدند آن مرد چه هنگام از مقازه خارج شد.
اوبه نسخه برداری و جمع آوری کتاب ها مشقول شد و اگر تلاش و حمت و نبود، بیشتر آن آسار ارزشمند از میان می رفت.
اکنون کمتر کسی است که نگارهی عصر عاشورای او را ندیده باشد؛ چه بسیار چشم ها که با دیدن حالت سوگوار اسب امام حسین ( ع) در این ا سر گریسته اند و چه زبان ها که هنرمندی و نیک نامی این استاد بزرگ را ستوده اند .
استاد با نگاه های تحصین آمیز هنرمندی او را میدید و تشویقش میکرد؛ اما مراقب بود که قرور به جان شاگردش نیفتد.
بسیار سپاس گذاری کردیم، و پس از خداحافظی به طرف خانه هایمان، روانه شدیم.
وقتی آریوبرزن و همراحان به بالای کوه رسیدند ،سپاهیان اسکندر، وارد گذرگاه شده بودند.
فداکاری و سخت کوشی مردم، ظامن آزادی و استقلال است.
پس اگر بی هنر و فظیلت باشید، از شما دوری جویند؛ چنان که موش، اگر چه با مردم هم خانه است، چون موذی است او را از خانه بیرون اندازند و در حلاک آن کوشند .
چند نفر رفتند و گوشتها را آوردند. بعضی از گوشت ها خوشکیده و بعضی فاسد و بد بوشده بودند.
یکی از نویسنده گان زیبایی های آفرینش خدای مهربان را، این گونه توصیف می کند: ( هیس ،گوش بده ! به آفریده های ساکت خدا گوش بده. آیا تو آن ها را می بینی و صدایشان را می شنوی؟).