سپیده چشمش به آهویی افتاد که زخمی روی چمن های یخ زده ی کنار جاده افتاده بود.با عجله به سراغ پدرش رفت و پس از نیم ساعت ، به کلبه رسید و به پدرش گفت که چه اتفاقی افتاده است. آنها بلافاصله ۳ فانوس برداشتند و برای کمک به آهوی زخمی رفتند. برادر سپیده، بچه آهوی بی هوش را بغل کرد و به کلبه رفتند تا او را مداوا کنند.
استفاده از
اپلیکیشن ها و پیامرسان ها، پاسخ به تماس ها
و استفاده از
کلید های پایین موبایل مجاز نیست
زمان
تکمیل این آزمون
10 دقیقه
میباشد
تایید و ادامه
شما قبلا این فرم را تکمیل کرده اید و امکان تکمیل مجدد فرم وجود ندارد