هم چنان که قرق در صفر خیالی بودم ناگهان صدایی، من را به خود آورد .
اگر جنگل نباشد ،یکی از بهترین مهل های اصتراحت و گردش از انسان گرفته می شود .
اگر ما در علم و سنعت پیشرفت کنیم ،میحن ما همه جا معروف و صربلند می شود .
سعدی احل شیراز بود .او دوران کودکی و نوجوانی را در شیراز گزراند ؛اما پس از آن به صفر رفت و در آنجا تهصیلات خود را ادامه داد .
خلاسه دوستان عزیز !ما همراحانی هستیم که با هم به سفرهای خیالی می رویم .
دل حضرت فاطمه (س) به درد امد .نگاهش نوخست به پیراهن نو و بهد به پیراهن صاده ای که پوشیده بود افتاد .
پیرمرد گفت :بله شما دروست می گویید .چند سال تول می کشد که این درختان میوه بدهند و شاید هم آن زمان ،من زنده نباشم
حسن امید زاده معلم فداکاری بود که در یک واقهه ی آتش سوزی ،جان دانش اموزان را نجات داد .
تا وقتی که دهقان به امید دیگران نشسته بود برای ما ختری نیود و ما هم نگران نبودیم .
بوی پونه های وهشی و صدای دلنشین چشمه ای که در دامنه ی کوه ،روان بود ،مارا قرق شادی و نشات کرد .
موفق باشید