آزمون یازدهم انسانی ـ نوبت دوم 1400-دبیرستان فردوسی ساعت شروع 10 شب به صورت دیجی فرم

*

تایید

عین المترادف لکلمة «عداوة» و المتضاد لکلمة «أفضَل»:

عُدوان/ ارذل

عدوان/ رذْل

عدوّ/ ارذل

عدوّ/ رَذْل

تایید

عَیِّنِ الْجَوابَ الصحیح لِلسُّؤالِ. کَمْ سِعْرُ هٰذا الْقَمیصِ الرِّجاليِّ؟

أَعْطینی الْبِطاقَةَ مِنْ فَضلِکِ

ذٰلِکَ مَتْجَرُ زَمیلی، لَهُ سَراویلُ أَفْضَلُ

عِنْدَنا بِسِعرِ خَمسینَ أَلفَ تومان

هَلْ تُریدینَ بِطاقَةَ الشَّحنِ

تایید

عیّن الجمع لکلمة «مَطْعَم» و المفرد لکلمة «أکابر»

مطاعِم/ کبیر

أطعمة / کبیر

أطعمة/ أکبر

مطاعِم/ اکبر

تایید

عیّن ما فیه اسم المکان و اسم التفضیل معاً:

وَ جَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ، إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ

لَیلَةُ الْقَدرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهرٍ

کانَتْ مَکْتَبَةُ جُندی‌سابور فی خوزستان أَکْبَرَ مَکْتَبَةٍ فی الْعالَمِ الْقَدیمِ

رَبَّنا آمَنَّا، فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنتَ خَیرُ الرّاحِمینَ

تایید

عیّن الترجمة الصحیحة: عَلَیْنا أَن نَعلَمَ أَنَّ تَبادُلَ الْمُفرَداتِ بَینَ اللُّغاتِ یَجعَلُها غَنیَّةً في الْأُسلوبِ وَ الْبیانِ،

ما باید بدانیم که تبادلِ واژگان میان زبان‌ها آن‌ها را در سَبْک و بیان ثروتمند می‌گرداند

ما می‌دانیم که تبادل کلمات میان زبان‌های گوناگون آنها را از لحاظ سبک و بیان ثروتمند گردانیده است.

لازم است که دانسته شود که تباد کلمات میان هر زبانی، آن را در سبک و بیان ثروتمند می‌نماید

ما باید بدانیم که تبادلِ واژگان میان زبان‌های دنیا، آن‌ها را در سَبْک و بیان ثروتمند گردانیده است

تایید

عین الترجمة الصحیحة: لا یَسْتَطیعُ الْکَذّابُ أَنْ یُخْفِيَ کِذْبَهُ أَوْ یُنْکِرَهُ

دروغگو نمی‌تواند دروغش را پنهان کند یا آن را انکار نماید

دروغزن قادر به مخفی کردن یا انکار کردن دروغش نبود.

دروغزن نباید بتواند دروغ را مخفی یا آن را انکار کند.

دروغگو نمی‌توانست دروغش را پنهان کند یا آن را انکار نماید

تایید

عیّن ما لیس فیه المعرفة بالعَلَمِ:

گزینه‌ای را مشخص کن که معرفه علم ندارد.

أَرسَلْنا إلَی فِرعَونَ رَسولاً فَعَصَی فِرعَونُ الرَّسولَ

یوجَدُ نَوعٌ مِنْـها فی مَدینَةِ نیکشَهر بِـمُحافَظَةِ سیستان وَ بلوشِستان

عالِمٌ یُنتَفَعُ بِـعِلْمِـهِ، خَیرٌ مِنْ أَلْفِ عابِدٍ

﴿اللّٰهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرضِ؛ مَثَلُ نورِهِ کَمِشکاةٍ فیها مِصباحٌ

تایید

تَرْجِمِ الکَلِماتِ المحدّدة.

وَ الِاهْتِمامِ بِالرّیاضَةِ وَ مُطالَعَةِ الْکُتُبِ، وَ احْتِرامِ الْقانونِ، وَ الِاقْتِصادِ في اسْتِهلاکِ الْماءِ وَ الْکَهْرَباءِ

اقتصاد/ به هلاکت رسیدن

اقتصاد/ مصرف

صرفه‌جویی/ مصرف

صرفه‌جویی/ هلاک شدن

تایید

عین الترجمة الصحیحة: اِرْحَموا عَزیزاً ذَلَّ، وَ غَنیّاً افْتَقَرَ، و عالِماً ضاعَ بَینَ جُهّالٍ

رحم می‌کنید بر ارجمندی که خوار کرده، و دارایی که ندار گشت، و دانایی که میان‌ها نادان‌ها تباه می‌شود

رحم کنید بر ارجمندی که خوار شده، و دارایی که ندار شده، و دانایی که میان‌ها نادان‌ها تباه شده است

ترحم بر ارجمندی که خوار شده، و دارایی که ندار شده، و دانایی که میان‌ها نادان‌ها تباه شده واجب است

ارجمندی که ذلیل شده، و ثروتمندی که فقیر شده، و دانایی که میان‌ها نادان‌ها تباه شده مورد رحم هستند

تایید

عیّن جواب الشرط یختلف:

جواب شرطی را مشخص کن که فرق دارد

﴿إنْ أَحسَنْتُم، أَحسَنْتُم لِأَنفُسِکُم﴾

مَن عَلَّم عِلماً، فَلَهُ أَجْرُ مَن عَمِلَ بِهِ، لا یَنقُصُ مِن أجرِ الْعامِلِ

إِذا تَمَّ الْعَقلُ نَقَصَ الْکَلامُ

مَنْ سَأَلَ فی صِغَرِهِ، أجابَ فی کِبَرِهِ

تایید

ضَعْ في الْفَراغِ کَلِمَةً مُناسَبةً. الرَّمل / الْخائِب / الشَّهادَة / الْمِظَلَّة

1. أَداةٌ لِحِفْظِ الْإِنسانِ أَمامَ أشِعَّةِ الشَّمسِ أَوْ نُزولِ الْمَطَرِ أَوِ الثَّلْجِ.

2. اَلَّذي لا رَجاءَ لَهُ لِلنَّجاحِ في هَدَفِهِ.

الرمل/ الخائب

المظلّة/ الخائب

الشهادة/ المظلة

الرمل/ الشهادة

تایید

عین الترجمة الصحیحة: طَلَبَ مِنْهُ مَوْعِظَةً تَمْنَعُهُ عَنِ ارْتِکابِ الْمَعاصي.

نصیحتی از او درخواست می‌کرد که وی را از انجام گناه باز می‌داشت

خواسته‌ی او نصیحتی بود که وی را از انجام گناهان باز بدارد.

می‌خواست که وی را نصیحتی بکند که از انجام گناه بازش بدارد

از او پندی خواست که وی را از انجام گناهان باز دارد

تایید

عَیِّنِ الْجُملَةَ الصَّحیحَةَ و غَیْرَ الصَّحیحةِ حَسَبَ الْحَقیقَةِ وَ الْواقِعِ.

1. الشَّرشَفُ قِطعَةُ قُماشٍ توضَعُ عَلَی السَّریرِ.

2. اَلطَّباشیرُ مادَّةٌ بَیضاءُ فَقَط یُکْتَبُ بِها عَلَی السَّبّورَةِ وَ مِثْلِها

نادرست/ نادرست

درست/ نادرست

درست/ درست

نادرست/ درست

تایید

عین الترجمة الصحیحة بَلَغَتْ مِنَ الْعُمرِ تِسعَةَ عَشَرَ شَهْراً، أُصیبَتْ بِحُمَّی صَیَّرَتْها طِفْلَةً عَمْیاءَ صَمّاءَ بَکْماءَ

هنگامی که به نوزده ماهگی رسید، به تبی دچار شد که او را کودکی کور و کر و لال گردانید

در نوزده ماهگی‌اش تبی شدید وی را کودکی کور و کر و لال گردانید

وقتی به هفده ماهگی رسید، با دچار شدن به تبی شدید، به کودکی لال و کور و کر تبدیل شد

وقتی هفده ماهه شد، دچار تبی شدید شد و کودکی کر و کور و لال شد

تایید

عین الترجمة الصحیحة: سُمِّيَ طَنَّاناً، لِأَنَّهُ یُحدِثُ طَنیناً بِسَبَبِ سُرعَةِ حَرَکَةِ جَناحَیهِ

نام او طنان ست، زیرا به خاطر سرعت حرکت بالش طنین ایجاد می‌کند

به سبب سرعت فراوانش در حرکت بال‌هایش، او را طنان نامیده‌اند.

او را طنّان نامیده‌اند، چون به خاطر سرعت حرکت بالش طنین (صدای زنگ) ایجاد خواهد کرد

طنّان نامیده شده، زیرا به خاطر سرعت حرکت دو بالش طنین (صدای زنگ) ایجاد می‌کند

تایید

عین الترجمة الصحیحة: قَد بَیَّـنَ عُلَماءُ الْعَرَبیَّةِ وَ الْفارِسیَّةِ أبعادَ هٰذَا التَّأثـیرِ في دِراساتِهِم

گاهی دانشمندان زبان عربی و فارسی، در پژوهش‌هایی اَبعاد این تأثیر را روشن میکنند

دانشمندان زبان عربی و فارسی، گاهی در پژوهش‌های خود، اَبعاد تأثیر را روشن می‌کنند

دانشمندان زبان عربی و فارسی، در پژوهش‌های خود، اَبعاد این تأثیر را روشن کرده‌اند

شاید دانشمندان زبان عربی و فارسی، در پژوهش‌هایشان اَبعاد این تأثیر را روشن کرده‌اند

تایید

عَیِّن الکَلِمَةَ الْغَریبَةَ في المَعْنی. الف) أَخضَر / أَزرَق / أحسَن / أَسْوَد. ب) الزائرة / الْبَطّاریَّة / الشَّریحَة / الْجَوّال

اسود/ الجوال

احسن/ الزائرة

أخضر/ البطاریة

ازرق/ الشریحة

تایید

عین الترجمة الصحیحة: إِنَّ أَبي کانَ سَیِّدَ قَوْمِهِ، یَفُکُّ الْأَسیرَ و یَحفَظُ الْجارَ

پدرم سرور قومش است، اسیر را آزاد می‌کند و از همسایه محافظت می‌نماید

پدرم سرور قومش بود، اسیر را آزاد می‌کرد و از همسایه محافظت می‌نمود

پدر، سرور قومشان بود، اسیران را آزاد می‌کرد و از همسایه محافظت می‌نمود

پدرم بزرگ قومش بود، اسیران را آزاد کرده بود و از همسایگان محافظت نموده بود

تایید

عیّن الترجمة الصحیحة: أَخَذَ کریستي قِطْعَةَ طَباشیرَ بِقَدَمِهِ الْیُسْرَی وَ مِنْ هُنا ابْتَدَأَتْ حَیاتُهُ الْجَدیدَةُ

کریستی تکّه‌هایی از گچ با پای راستش برداشت و از اینجا زندگی‌اش از نو آغاز شد!

کریستی تکّه گچی با پای چپش برداشت و از اینجا زندگی جدیدش آغاز شد!

کریستی تکّه گچی با پای چپ برمی‌دارد و از اینجا زندگی جدید آغاز می‌شود!

کریستی تکّه‌های گچ را با پای راست برمی‌دارد و از اینجا زندگی‌اش مجدداً آغاز می‌شود!

تایید

عین الترجمة الصحیحة: وَصَفْتُ کُلَّ مَلیحٍ کَما تُحِبُّ وَ تَرْضَی

وصف زیبارویان بانمک باید چنان باشد که دوست می‌داری و راضی می‌گردی.

هر زیباروى بانمکی را وصف کردی همانطور که دوست داری و راضی می‌شوی

توصیف هر زیباروی بانمکی چنان است که خودت دوست می‌داری و بدان راضی هستی

هر زیباروى بانمکی را وصف کردم همانطور که دوست داری و راضی می‌شوی

تایید