آزمون یازدهم انسانی ـ نوبت دوم 1400-دبیرستان فردوسی ساعت شروع 10 شب به صورت دیجی فرم

*

تایید

عین الترجمة الصحیحة: لا یَسْتَطیعُ الْکَذّابُ أَنْ یُخْفِيَ کِذْبَهُ أَوْ یُنْکِرَهُ

دروغزن قادر به مخفی کردن یا انکار کردن دروغش نبود.

دروغزن نباید بتواند دروغ را مخفی یا آن را انکار کند.

دروغگو نمی‌توانست دروغش را پنهان کند یا آن را انکار نماید

دروغگو نمی‌تواند دروغش را پنهان کند یا آن را انکار نماید

تایید

ضَعْ في الْفَراغِ کَلِمَةً مُناسَبةً. الرَّمل / الْخائِب / الشَّهادَة / الْمِظَلَّة

1. أَداةٌ لِحِفْظِ الْإِنسانِ أَمامَ أشِعَّةِ الشَّمسِ أَوْ نُزولِ الْمَطَرِ أَوِ الثَّلْجِ.

2. اَلَّذي لا رَجاءَ لَهُ لِلنَّجاحِ في هَدَفِهِ.

الشهادة/ المظلة

الرمل/ الشهادة

الرمل/ الخائب

المظلّة/ الخائب

تایید

عین الترجمة الصحیحة: اِرْحَموا عَزیزاً ذَلَّ، وَ غَنیّاً افْتَقَرَ، و عالِماً ضاعَ بَینَ جُهّالٍ

رحم کنید بر ارجمندی که خوار شده، و دارایی که ندار شده، و دانایی که میان‌ها نادان‌ها تباه شده است

ترحم بر ارجمندی که خوار شده، و دارایی که ندار شده، و دانایی که میان‌ها نادان‌ها تباه شده واجب است

ارجمندی که ذلیل شده، و ثروتمندی که فقیر شده، و دانایی که میان‌ها نادان‌ها تباه شده مورد رحم هستند

رحم می‌کنید بر ارجمندی که خوار کرده، و دارایی که ندار گشت، و دانایی که میان‌ها نادان‌ها تباه می‌شود

تایید

عیّن ما لیس فیه المعرفة بالعَلَمِ:

گزینه‌ای را مشخص کن که معرفه علم ندارد.

یوجَدُ نَوعٌ مِنْـها فی مَدینَةِ نیکشَهر بِـمُحافَظَةِ سیستان وَ بلوشِستان

عالِمٌ یُنتَفَعُ بِـعِلْمِـهِ، خَیرٌ مِنْ أَلْفِ عابِدٍ

﴿اللّٰهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرضِ؛ مَثَلُ نورِهِ کَمِشکاةٍ فیها مِصباحٌ

أَرسَلْنا إلَی فِرعَونَ رَسولاً فَعَصَی فِرعَونُ الرَّسولَ

تایید

عَیِّن الکَلِمَةَ الْغَریبَةَ في المَعْنی. الف) أَخضَر / أَزرَق / أحسَن / أَسْوَد. ب) الزائرة / الْبَطّاریَّة / الشَّریحَة / الْجَوّال

اسود/ الجوال

ازرق/ الشریحة

أخضر/ البطاریة

احسن/ الزائرة

تایید

عیّن الجمع لکلمة «مَطْعَم» و المفرد لکلمة «أکابر»

أطعمة/ أکبر

أطعمة / کبیر

مطاعِم/ کبیر

مطاعِم/ اکبر

تایید

عین الترجمة الصحیحة بَلَغَتْ مِنَ الْعُمرِ تِسعَةَ عَشَرَ شَهْراً، أُصیبَتْ بِحُمَّی صَیَّرَتْها طِفْلَةً عَمْیاءَ صَمّاءَ بَکْماءَ

وقتی به هفده ماهگی رسید، با دچار شدن به تبی شدید، به کودکی لال و کور و کر تبدیل شد

وقتی هفده ماهه شد، دچار تبی شدید شد و کودکی کر و کور و لال شد

در نوزده ماهگی‌اش تبی شدید وی را کودکی کور و کر و لال گردانید

هنگامی که به نوزده ماهگی رسید، به تبی دچار شد که او را کودکی کور و کر و لال گردانید

تایید

عیّن الترجمة الصحیحة: عَلَیْنا أَن نَعلَمَ أَنَّ تَبادُلَ الْمُفرَداتِ بَینَ اللُّغاتِ یَجعَلُها غَنیَّةً في الْأُسلوبِ وَ الْبیانِ،

لازم است که دانسته شود که تباد کلمات میان هر زبانی، آن را در سبک و بیان ثروتمند می‌نماید

ما می‌دانیم که تبادل کلمات میان زبان‌های گوناگون آنها را از لحاظ سبک و بیان ثروتمند گردانیده است.

ما باید بدانیم که تبادلِ واژگان میان زبان‌های دنیا، آن‌ها را در سَبْک و بیان ثروتمند گردانیده است

ما باید بدانیم که تبادلِ واژگان میان زبان‌ها آن‌ها را در سَبْک و بیان ثروتمند می‌گرداند

تایید

عَیِّنِ الْجَوابَ الصحیح لِلسُّؤالِ. کَمْ سِعْرُ هٰذا الْقَمیصِ الرِّجاليِّ؟

عِنْدَنا بِسِعرِ خَمسینَ أَلفَ تومان

ذٰلِکَ مَتْجَرُ زَمیلی، لَهُ سَراویلُ أَفْضَلُ

أَعْطینی الْبِطاقَةَ مِنْ فَضلِکِ

هَلْ تُریدینَ بِطاقَةَ الشَّحنِ

تایید

عین المترادف لکلمة «عداوة» و المتضاد لکلمة «أفضَل»:

عدوان/ رذْل

عدوّ/ ارذل

عدوّ/ رَذْل

عُدوان/ ارذل

تایید

عیّن ما فیه اسم المکان و اسم التفضیل معاً:

کانَتْ مَکْتَبَةُ جُندی‌سابور فی خوزستان أَکْبَرَ مَکْتَبَةٍ فی الْعالَمِ الْقَدیمِ

لَیلَةُ الْقَدرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهرٍ

وَ جَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ، إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ

رَبَّنا آمَنَّا، فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنتَ خَیرُ الرّاحِمینَ

تایید

عین الترجمة الصحیحة: إِنَّ أَبي کانَ سَیِّدَ قَوْمِهِ، یَفُکُّ الْأَسیرَ و یَحفَظُ الْجارَ

پدرم سرور قومش بود، اسیر را آزاد می‌کرد و از همسایه محافظت می‌نمود

پدر، سرور قومشان بود، اسیران را آزاد می‌کرد و از همسایه محافظت می‌نمود

پدرم بزرگ قومش بود، اسیران را آزاد کرده بود و از همسایگان محافظت نموده بود

پدرم سرور قومش است، اسیر را آزاد می‌کند و از همسایه محافظت می‌نماید

تایید

عین الترجمة الصحیحة: طَلَبَ مِنْهُ مَوْعِظَةً تَمْنَعُهُ عَنِ ارْتِکابِ الْمَعاصي.

از او پندی خواست که وی را از انجام گناهان باز دارد

خواسته‌ی او نصیحتی بود که وی را از انجام گناهان باز بدارد.

نصیحتی از او درخواست می‌کرد که وی را از انجام گناه باز می‌داشت

می‌خواست که وی را نصیحتی بکند که از انجام گناه بازش بدارد

تایید

عیّن جواب الشرط یختلف:

جواب شرطی را مشخص کن که فرق دارد

مَن عَلَّم عِلماً، فَلَهُ أَجْرُ مَن عَمِلَ بِهِ، لا یَنقُصُ مِن أجرِ الْعامِلِ

﴿إنْ أَحسَنْتُم، أَحسَنْتُم لِأَنفُسِکُم﴾

مَنْ سَأَلَ فی صِغَرِهِ، أجابَ فی کِبَرِهِ

إِذا تَمَّ الْعَقلُ نَقَصَ الْکَلامُ

تایید

عیّن الترجمة الصحیحة: أَخَذَ کریستي قِطْعَةَ طَباشیرَ بِقَدَمِهِ الْیُسْرَی وَ مِنْ هُنا ابْتَدَأَتْ حَیاتُهُ الْجَدیدَةُ

کریستی تکّه گچی با پای چپ برمی‌دارد و از اینجا زندگی جدید آغاز می‌شود!

کریستی تکّه‌های گچ را با پای راست برمی‌دارد و از اینجا زندگی‌اش مجدداً آغاز می‌شود!

کریستی تکّه گچی با پای چپش برداشت و از اینجا زندگی جدیدش آغاز شد!

کریستی تکّه‌هایی از گچ با پای راستش برداشت و از اینجا زندگی‌اش از نو آغاز شد!

تایید

تَرْجِمِ الکَلِماتِ المحدّدة.

وَ الِاهْتِمامِ بِالرّیاضَةِ وَ مُطالَعَةِ الْکُتُبِ، وَ احْتِرامِ الْقانونِ، وَ الِاقْتِصادِ في اسْتِهلاکِ الْماءِ وَ الْکَهْرَباءِ

صرفه‌جویی/ مصرف

صرفه‌جویی/ هلاک شدن

اقتصاد/ به هلاکت رسیدن

اقتصاد/ مصرف

تایید

عین الترجمة الصحیحة: سُمِّيَ طَنَّاناً، لِأَنَّهُ یُحدِثُ طَنیناً بِسَبَبِ سُرعَةِ حَرَکَةِ جَناحَیهِ

به سبب سرعت فراوانش در حرکت بال‌هایش، او را طنان نامیده‌اند.

او را طنّان نامیده‌اند، چون به خاطر سرعت حرکت بالش طنین (صدای زنگ) ایجاد خواهد کرد

طنّان نامیده شده، زیرا به خاطر سرعت حرکت دو بالش طنین (صدای زنگ) ایجاد می‌کند

نام او طنان ست، زیرا به خاطر سرعت حرکت بالش طنین ایجاد می‌کند

تایید

عین الترجمة الصحیحة: قَد بَیَّـنَ عُلَماءُ الْعَرَبیَّةِ وَ الْفارِسیَّةِ أبعادَ هٰذَا التَّأثـیرِ في دِراساتِهِم

شاید دانشمندان زبان عربی و فارسی، در پژوهش‌هایشان اَبعاد این تأثیر را روشن کرده‌اند

دانشمندان زبان عربی و فارسی، در پژوهش‌های خود، اَبعاد این تأثیر را روشن کرده‌اند

دانشمندان زبان عربی و فارسی، گاهی در پژوهش‌های خود، اَبعاد تأثیر را روشن می‌کنند

گاهی دانشمندان زبان عربی و فارسی، در پژوهش‌هایی اَبعاد این تأثیر را روشن میکنند

تایید

عین الترجمة الصحیحة: وَصَفْتُ کُلَّ مَلیحٍ کَما تُحِبُّ وَ تَرْضَی

توصیف هر زیباروی بانمکی چنان است که خودت دوست می‌داری و بدان راضی هستی

وصف زیبارویان بانمک باید چنان باشد که دوست می‌داری و راضی می‌گردی.

هر زیباروى بانمکی را وصف کردم همانطور که دوست داری و راضی می‌شوی

هر زیباروى بانمکی را وصف کردی همانطور که دوست داری و راضی می‌شوی

تایید

عَیِّنِ الْجُملَةَ الصَّحیحَةَ و غَیْرَ الصَّحیحةِ حَسَبَ الْحَقیقَةِ وَ الْواقِعِ.

1. الشَّرشَفُ قِطعَةُ قُماشٍ توضَعُ عَلَی السَّریرِ.

2. اَلطَّباشیرُ مادَّةٌ بَیضاءُ فَقَط یُکْتَبُ بِها عَلَی السَّبّورَةِ وَ مِثْلِها

درست/ نادرست

نادرست/ درست

نادرست/ نادرست

درست/ درست

تایید